loading...
ایستگاه
احسان بازدید : 86 سه شنبه 05 مهر 1390 نظرات (0)

برای شروع میخوام براتون  یه رمان بذارم که امیدوارم از خوندنشخوشحال بشید

داستان بر اساس زندگی پسری هست که خیلی نا امید و غمگینه و همه چیزرو تموم شده میبینه و برمیگرده و خاطرات گذشته رو شروع میکنه از بچگی تا بزرگسالی..
پسری که هنگام تولد مادرش را از دست داده
زیرا مادرش با وجود بیماری فشار خون و دیابت به خاطر همسرش که دوستداشت پسر دار شود این خطر را به جان خرید تا بعد از به دنیا آوردن سه دختر ؛ پسریبیاورد که به قیمت جانش تمام شد
دو خواهرش دم بخت و دیگری ۱۱ ساله بودند و همیشه این قضیه را بهاو گوشزد میکردند که اگر مادرمان زنده بود زندگی بهتری داشت

بعد از مراسم چهلم ؛ پدرش با اصرار اطرافیان ( اره جون خودش ) و بهخاطر کوچک بودن نوزاد همسری اختیار کرد که به دلیل عقیم بودن از همسرش جدا شده بود
و پسرک را همانند فرزند خود دوست میداشت

 

 
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 59
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 46
  • بازدید سال : 1,081
  • بازدید کلی : 29,302
  • کدهای اختصاصی
    کسب درآمد از پاپ آپ دانلود بازی کامپیوتر PC روز بخیر شب بخیر